
هوالمحبوب
ای شهید(سید کوچک)
قلمم مدتهاست که نمیداند با چه
مدحی شروع کند به سماع مستی روی برگه ها؟ از بی تابی شاپرک هایی دم بزند که در ارزوی
جان دادن برای مولای تو می سوزند یا از جاماندگی خویشتنم از قافله کسانی ک از تبار
شقایق های پرپرند؟
اینجا من ایستاده ام ... میان سردرگمی ثانیه ها و تکرار
آدمها ...دنیا و مافیها چه کوچک میشود در دیدگانم وقتی به تماشای پروانه های بیخود
شده از خویش حریم بهشتیت مینشینم و برایشان مینویسم و میبینم که با اشاره ای از
ملکوت گویی که جان میدهند در بی تابی وصال یار
اینجا ایستاده ام...رو به
این حریم عرشی... تا کی شود که غبارروی آستان قلب یارانت شوم و در بزم عاشقانه
وارثانتان برای شهادت همراه شوم...
اللهم ارزقنا توفیق شهادت
راحیل خرداد95